اینجا دو چیزش خیلی حال میدهد؛ یکی چای که هرلحظه بخواهی دم دستت است و دیگری نماز شکسته! حیف که اسباب دود صلواتی نیست! واقعا که این یک قلم جامانده! و ایضا نمیدانم چه اصراری دارند برادران عراقی در استفاده آفتابه به جای شیلنگ!
آن هم مینی آفتابه! که کفاف ما را اصلا نمیدهد.
واقعا هیچ آزاری برای ایرانیها بدتر از استفاده از آفتابه نیست! هی پرکن، هی بشور!
والا شیلنگ هم دقتش بالاست و هم سرعتش!
نمیدانم دلیل اصرارشان بر آفتابه چیست؟!حتما از سر صرفهجویی نیست چراکه عراقیها کلا مُصرفند در همه چیز! هزینه آب و برق در عراق نزدیک به رایگان است. پس، باید دلیلش را جای دیگری جست!
امروز توجهم به یک چیز جلب شد. عمده بار پذیرایی اکثر موکبها بر عهده مردان عرب است.
مردان هیکلی با سبیلهای کلفت که دارند پیاز خرد میکنند یا برنج پاک میکنند! یک دستشان ماهیتابه است و دست دیگر کفگیر!
ظرفشستن، سبزی پاک کردن، نخود خیس دادن و خلاصه خانمی میکنند مردانِ عراقی!
این خانهداری و آشپزی مردان خرق عادت است در فرهنگ و زیست اعراب.در هیچجا و موقعیت زمانیِ دیگری،اینقدر مردان عرب را خانهدار و خوشرو نخواهید دید! اِلا به وقت اربعین!
۲۰روز چنان آشپزی و رفت و روب میکنند که نگو! این هم از معجزات اربعین است!و باید به لیست معجزات افزود!
امروز یک خرق عادت دیگر هم یافتم.یک لر دیدم با سرعت ۵/۷کیلومتر در ساعت! اهل خرمآباد بود. گفت پارسال نجف-کربلا را ۱۴ساعته رفتم!
امسال نصف روز رسیده بودند به عمود ۸۰۰! ۴نفر بودند و همه طلبه که در وقت تابستان چوپانی میکنند در روستایشان.یکیشان قوموخویش بیرانوند بود.از همین رو قانع شدم از سرعت و تلاششان!
یک روز مانده به اربعین اما من هنوز عمود۸۰۰ام. گرفتگی پا نمیگذارد سریع حرکت کنم. گرفتگی شدید پا امانم را بریده. هر ۵۰عمود از پا میافتم. بالاخره رفتم درمانگاه مشترک بین هلال احمر ایران و حشدالشعبی. رسیدگی خوبی داشت.کلا وضعیت پزشکی مسیر پیادهروی خوب است.بسیاری از پزشکان داوطلبند و زائر.
القصه! یک آمپول شلکننده عضلات زدم تا سر پاشدم. اما هنوز گلو درد و لرز دارم.میترسم جا بمانم و فردا نرسم به قرار.
۱۶روزیست در گیرودار اربعینم، بیم دارم آخرش هم سر وقت نرسم. از طرفی هم دلم نمیآید سوار ماشین شوم. دلم میخواهد اولین سفرم به کربلا را پیاده سیر کنم. پیرمرد و پیرزنهای بسیاری در حرکتند و این، انسان را خجلزده و مقاوم در برابر هر دردی میکند.همین کهنسال را ببری تهران چهار قدم را هم به زور برمیدارد لکن اینجا ۸۰کیلومتر
را پیاده میرود! اینجا همه چیزش خرق عادت است.
منبع: جام جم آنلاین
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد